به نام خدا
مال ومنال طبق بیان شریف قرآن کریم خیر ؛ فضل و زینت است یعنی مال و ثروت خوب است امّا به شرط اینکه دنیا را بتوانیم مقدّمه ی دسترسی به رضایت خدای بزرگ قرار دهیم و نردبان رسیدن به کمال واقعی قرار دهیم و خلاصه اینکه دنیا را به آخرت ترجیح ندهیم بلکه وسیله ی رسیدن به آخرت لایق روح خدایی خویش قرار دهیم و در نهایت رضوان الهی را نصیب خویش گردانیم .
خداوند رو شکر میکنم که توفیق خدمت به بندگان دردمند و نیازمند رو به بنده عنایت کرده ؛ به اونهایی که بعضیها وقتی بهشون برخورد کنن خودشون رو کنار میکشن که گرد و خاک لباسهاشون به اونها سرایت نکنه و باعث خجالتشون نشن ، اونهایی که سادگی و تواضع از سر و وضعشون میباره و معمولاً خاک نشین هستن و به اینکه لباسم اتوش میشکنه و امثال این قید و بندها اهمّیّت نمیدن و اگر به این روز افتادن در اغلب موارد به این دلیله که به ارزشهای دیگری قائل بودن و سعی کردن که پاک بمونن و روح والای خودشون رو آلوده به کثافت ها و خباثتها نکنند و الّا خیلیهاشون موقعیّت خلاف و رشوه و دزدی و سر سپردگی و درباری بودن و خودفروشی و ظلم و ... رو داشتن ولی از کنار این ضد ارزشها و ناپاکیها با متانت گذر کردن ؛ این رو اونهایی که با همین پلّه های کثیف به جایی رسیدن خوب درک میکنن ؛ چون بوی عفونت و ... از ته پاهاشون همیشه اونها رو می آزاره و با هیچ عطر و ادکلنی هم نمیشه ازش خلاص شد الّا ادکلن توبه با شرایطش که همچین راحت هم به کار نمیشه گرفتش .
بعضیها وقتی ابتدائاً می اومدند یادمه که از لباسها و وسائل نمیبردند و بیشتر کمک مالی می طلبیدند ولی وقتی همراهاشون از اجناس بردند و اونها دست خالی یا با اندکی کمک مالی رهسپار منزلشون شدند بعدها و در دفعات بعد با روحیّه ای بهتر به دنبال لباس مناسب میگشتند و واقعاً خیر و فضل بودن مال رو اونجا من بیشتر حس میکردم که راستی راستی وقتی جیب آدم خالیه و چیزی برای خوردن نداره و بدتر از اون خودش رو در بین مردم مطرود و کم آورده میبینه رو به زوال میره و گویا غروب میکنه ولی وقتی از این حالت بیرون میاد و حس میکنه که بعضیها به فکر اونها هستند و کمکشون میکنن و براشون ارزش قائل هستند گویا طلوع میکنن و میشه روحیّه ی نشاط وشادابی رو در حرکات و رفتارشون حس کرد .
خدایا شکرت ؛ خدایا این توفیقات رو از من نگیر و من رو از مجالس و محافل اسراف و خوش گذرونی مردم مرفّه و بیفکر نجات بده .
یادم میاد برای یه مأموریّت به یکی از کشورهای حاشیه ی دریای خزر رفته بودیم که در اونجا مردم وضع مالی خوبی نداشتند و خیلی فقیر بینشون بود و اونوقت سرکنسول ایرانی برای اهدافی که خدا میدونه چی بود (که ظاهراً هم مثبت بود )، شعرا و امثال اونها رو دعوت میکرد و میزهایی برای پذیرایی میچیدند که نگو و نپرس ؛ چقدر بهم سخت میگذشت با اون آدمای پر فیس و افاده و با اون لباسهای اتو کشیده باید کنار امثال اون سرکنسول و اعوانش مینشستیم و باهاشون همراهی میکردیم ؛ نه بابا کار من نبود که با امثال اونها و در همچون جایی سر کنم ، و نتونستم باهاشون کنار بیام ؛ اونها روحانی نمی خواستند ؛ یکی رو می خواستن که تأیید کارهاشون رو بکنه و از روحانیهای درباری باشه که عیبها رو ندیده بگیره و خودش هم برای اینکه چیزی گیرش بیاد سکوت کنه و لام از کام انتقاد نکنه .
نه آقای سر کنسول بدون که اگر اینطوری ادامه بدی ( که با اعمال مسرفانه و با توجیهات آنچنانه به تضییع بیت المال بپردازی ) بعیده که عاقبت به خیر بشی و میدونم امثال تو چه وضعی پیدا میکنن و تو همونی که راه رو اشتباه میری و نهایت کارت به خیلی از منکرات منتهی خواهد شد .
خدایا شکرت که از امثال اونها دور هستم و با فقراء و کوخ نشینها همدم هستم .
۸۶/۶/۲
سوال:
مهمترین عامل گرایش ملتها به اسلام چه بود؟
اصل عبادت
اصل رحمت و بخشش
اصل عدالت و مساوات
پاسخ:
گزینه ۴
استاد مطهری در مجموعه آثار جلد ۲۱ کتاب اسلام و مقتضیات زمان می نویسد:
یکی از تعالیم اسلامی که در صدر اسلام خیلی نتیجه بخشید و باعث شد ملتها به سرعت به اسلام گرایش پیدا کنند اصل مساوات بود . ملتها دیدند در اسلام امتیاز نژادی و طبقاتی وجود ندارد. این اصل برای ملتها جاذبه بسیار داشت. اصل مساوات و عدالت مهمترین اصلی بود که سبب گرایش انسانها به اسلام شد.
یاعلی و خدانگهدار همه ی بندگان خوب خدا